این قصه سر پایان ندارد ...


بعد از انتخابات اخبار و پیگیری آنها به بخش مهم از زندگی بسیاری تبدیل شده است.
رادیو، تلویزیون ضد مردمی (صدا و سیما) کمتر و ماهواره و سایتها و تنها روزنامه های توقیف نشده بیشتر. در میان این اخبار می توان بوضوح ادامه دار بودن تشعشعات موضوع انتخابات را بصورت مستقیم و غیر مستقیم شاهد بود اولی که مشخص است و در روز با آن بسیار مواجه می شویم از ادامه دستگیری ها (اینجا)، از ادامه دادگاه ها، نامه ها و بیانه های کروبی و موسوی و... . روزی نیست که آیت الله خامنه ای، احمد نژاد، امامان جمعه، فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی به بهانه ای سخنرانی و جلسه ای نداشته باشند و به موضوع انتخابات اشاره نکنند. 
در گوشه و کنار از تمام شدن فتنه و شیطنت دشمنان دم می زنند و معلوم نیست این چگونه تمام شدنی است که همچنان ادامه دارد! از این تمام شدن ها کم نبوده است و در ادبیات این حکمرانان این روزهای ایران زمین، تکرار داشته است. تمام شدن دوره حکمرانی آمریکا و ابر قدرتها بر جهان و هسته ای شدن ایران و پایان پرونده اتمی ایران که بارها از زبان احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای شنیده شده است .
 
این ادامه دار بودن و (به قول خاتمی) دیوار بی اعتمادی که شکاف عجیبی میان حاکمیت و مردم ایجاد کرده است تا بدانجا است که مجبور می شوند برای مراسم تنفیذ از چهره های (قبلا) محبوب مردمی (اینجا) برای مردمی نشان دادن خود استفاده کنند و در تازه ترین روش عوام فریبی در سریال تازه جلسات همه انواع اقشار جامعه در بیت رهبری، به استفاده از چهره ها ادامه دهند.
این موضوع و بسیاری موضوعات ریز و درشت دیگر از جمله روز قدس و احتمالا تبعات و مسایل و حواشی بعد از آن، نشان از زنده بودن حرکتی اجتماعی در میان مردم را دارد که هشداری است برای حکمرانان این روزهای ایران (علاوه بر هشدارهای شدیدا جدی این سالیان) که تا به امروز نتوانستند با سرکوب، تهدید، توقیف، توهین، پرونده سازی، زندان، دادگاه، اعتراف، قتل، شکنجه و تجاوز آنرا مهار کنند و شاید با این ابزارها تنها کمی شکل حرکت را تغییر داده باشند وگر نه که این قصه سر پایان ندارد ...   

3 نظرات و اندیشه ها:

ناشناس گفت...

may every day be as green as every Iranian's heart for you, happy new blog

فائزه گفت...

در صفوف ايستاده بر نماز، ابن ملجم ها فراوانند باز
سر به لاك خويش برديد اي دريغ، نان به نرخ روز خورديد اي دريغ.

ناشناس گفت...

به نظرم میاد اگر شما کمی فکر کنید و بعد مطلب بنویسید بد نباشه
این طور که پیداست شما کاملا بی بهره از تفکر و بینش سیاسی هستید
جانم فدای رهبر
مگر ما دانشجویان و عاشقان ولایت مرده باشیم که ایران عزیز رو به دست شما خود فروخته ها بدیم

ارسال یک نظر