تسبیح و چاقو
چاقو، زاده ترس و تفکرحکام این روزهای ایران
شاید تا قبل از این بحرانهایی که امروز در ایران شاهد آن هستیم هیچ ارتباط معناداری میان تسبیح و چاقو نبود. اما این روزها این ارتباط نه تنها برقرار است بلکه ریشه ای نیز هست. شاید در طول تاریخ و آنهم در ایران، این قصه، تکرار کم نداشته است. تقابل تفکر و زور است. همانیکه اندیشه ورزانه در زندان و انفرادی، خلاقیت به رخ می کشاند و آنانیکه نا توانند از تفکر و به خون حرف می زنند، با چاقو تهدید را رخ می نمایند.یادم نیست کدام کشور بود شاید هلند و شاید هم خود آلمان که شنیدم نئونازیستها تظاهراتی بپا داشتند و چند روزی در خیابانها بودند. آنچه حکومت اندیشید برای ختم قائله (با آنکه دیگر مردمان دیگر کشورها نیز با نازیسم میانه ای نداشتند و این خود امکان سرکوب می داد) همراهی بود تا انتهای تظاهرات که نه تحریک شوند و نه هیچ دیگر و به خانه ها رفتند پس از چندی.
تسبیحی خلاقانه از بند 209 از محمدرضای جلای پور
جای دور نرویم و همین روزهای پیش از انتخابات و کوران تبلیغات را بیاد بیاوریم که مردم تا صبح ها که در خیابان بودند و شعار دادند و خونی حتی قطره ای ریخته نشد به خشونت. بگذریم.امروز تفکر خلاقانه مخالفین سبز است که عنان کار از دست چاقو بدستان خارج نموده است. به جنگ با تفکر آمده اند با ابزار و ادوات سخت! اصلاح طلبان را و عده دیگر بسیاری را در بند کرده اند که چرا فکر می کنید؟ و چرا اینگونه فکر می کنید؟ بزور به صدا و سیمای ضد مردمی می آورند که بگویید که دیگر آنگونه فکر نمی کنید! حتی می خواهند بدستور آیت الله خامنه ای زین پس بگویند که حتی در دانشگاه چه بخوانید و چه نخوانید و علوم انسانی را با علومی دیگر جایگزین کنند. در خیابان اسلحه و باتوم و گاز اشک آور می آورند که آنانیکه نه دست به سلاح برده اند و نه حتی حمله کرده اند و نه تخریب را وحشیانه سرکوب کنند! به سر و صورت می زنند که چون نمی توانند حرف و سخن ادا کنند. حاکمیت دیگر در روزها، ماهها و سالهای آینده چگونه می تواند تبعات این خشونت و فضای ترس و وحشت را از جامعه پاک نماید؟(البته با فرض محال آنکه تمام آنچه در سالهای گذشته و نه چندان دور بصورت پراکنده و نه در این وسعت بر مردم رفته است را فاکتور بگیریم.). ناشیانه در حال بستن فضای هرگونه گفتمان و منطقند. یعنی کار را بدانجا می برند که دیگر حرف و سخن و اندیشه نداریم و باید که با زور گفتمان نمود. ورود به فضای رادیکال را هموار می سازند. راهی که رای بسیار مردم و اعتراض های مسالمت آمیز بعد از آن حاکی از پرهیز مردم از ورود به فضایی داشت که حکومت بر ورود به آن خواسته یا ناخواسته اصرار دارد.
موضوع همین تسبیح است و چاقو. به همین سادگی. مردمانی هیچ ندارند و در انفرادی ترین جای دنیا اندیشه می کنند و پویایی، و مردمانی همه چیز دارند، اسلحه، رسانه و پول (نفت) اما تدبیر ندارند که خود هیچ است که ماندنی نیست و فانی است.
0 نظرات و اندیشه ها:
ارسال یک نظر